بسم الله الرّحمن الرّحیم


در کتاب أنساب الأشراف بلاذری، ج5، ص137 آمده:


« ... عن أبي وائل قال: كنت مع مسروق بالسلسلة، فمرت به سفائن فيها أصنام من صُفر تماثيل الرجال، فسألهم عنها، فقالوا: بعث بها معاوية إلى أرض السند و الهند تُباع له. فقال مسروق: لو أعلم أنّهم يقتلوني لغرقتها، و لكنّي أخاف أن يعذّبوني ثمّ يفتنوني، واللّه‏! ما أدري أيّ الرجلين معاوية؟ أرجل قد يئس من الآخرة، فهو يتمتّع من الدنيا أم رجل زيّن له سوء عمله؟ »

ترجمه: « ابووائل می گويد: همراه با مسروق در منطقه سلسله بوديم. به مركب‏هايى كه مجسمه‏ هايى از مس بر آن‏ها بار شده بود، برخورد كرديم. درباره محموله و صاحب آن‏ها سؤال كرديم. گفتند:  این بت ها برای معاویه است. آنها را به سرزمین سند و هند می فرستد تا برایش بفروشند. مسروق گفت: اگر مطمئن بودم معاويه بدون اين كه مرا شكنجه كند، به قتل مى‏ رساند، همه اين مركب‏ها را غرق كرده و بت‏ها را از بين مى‏ بردم، اما مى‏ ترسم معاويه قبل از كشتن، مرا شكنجه كند. به خدا قسم نمى‏ دانم معاويه چگونه انسانى است؟ آيا از قيامت مأيوس شده و تلاش مى‏ كند دنيا را از دست ندهد؟ يا اين كه اعمال زشت او نيكو جلوه داده شده و گمان مى‏ كند همه كارهايى كه انجام مى‏ دهد اعمال خوب و شايسته است؟ »


برای مشاهده تصاویر کتاب، کلیک کنید