در کتب اهل سنت، آرزوهای عمر اینگونه بیان شده است... + تصویر کتاب
درباره صحّت یا عدم صحّت این مطلب، ما چیزی نمی دانیم. و الله أعلم...
آرزوهای عمر در کتب اهل سنّت:
روایت اوّل:
« فقال عمر: يا ليتني كنت كبش أهلي سمَّنوني ما بدا لهم حتّى إذا كنتُ أسمن ما أكون زارهم بعض من يحبّون، (فذبحوني لهم،) فجعلوا بعضي شِواءً و بعضي قَديداً، ثمّ أكلوني قأخرجونی عذرة و لم أكن بشراً ».ترجمه: « عمر گفت: اى كاش گوسفند خانواده ام بودم. تا می توانستند، مرا چاق می کردند. آنگاه مهمان عزيزى به زيارت خانواده ام مى آمد و آنان مرا براى مهمانشان مى كشتند و با گوشت من كباب و آبگوشت درست مى كردند و مى خوردند و سپس مرا بصورت مدفوع از مخرجشان خارج می کردند. و من کسی نبودم. »
اسناد حدیث:
1- کنزالعمّال، ج12، ص6192- تاریخ مدینه دمشق، ج30، 3ص331 و ج50، ص172
3- جامع الاحادیث ، سیوطی ، ج13 ، ص312
4- منهاج السنه ، ابن تیمیه ، ج3 ، ص131
5- حلیةالاولیاء ، ابونعیم ، ج1 ، ص52