حجم زیاد مطالب وبلاگ...

بسم الله الرّحمن الرّحیم


*** تذکّر ***


با توجه به حجم زیاد مطالب در وبلاگ، شما می توانید برای دسترسی آسانتر به این مطالب به بخش «عناوین مطالب» یا بخش «موضوعات وب» رجوع کنید.


با تشکر

آیا امام علی (ع) جزء علمای مدینه نبود؟؟؟ + تصویر کتاب

بسم الله الرّحمن الرّحیم


یکی از علمای بزرگ اهل سنّت بنام ذهبی در کتابش وقتی که علمای مدینه را در زمان پیامبر (ص) و بعد از ایشان نام می برد، هیچ یادی از امام علی (ع) نمی کند. او حتی نام عبدالله و عبیدالله فرزندان عمر را بعنوان عالمان مدینه ذکر می کند. امّا هیچ نامی از امام علی (ع) نمی برد. در حالیکه حتّی یک حدیث در فضیلت آنها و علمشان از زبان پیامبر (ص) نقل نشده. امّا ده ها حدیث صحیح از پیامبر (ص) در فضائل علمی امام علی (ع) نقل شده است.



ادامه مطلب + تصویر کتاب



ادامه نوشته

آیا کشتن دختر کوچک ابولؤلؤ، قصاص خون عمر بود؟؟؟ + تصویر کتاب

بسم الله الرّحمن الرّحیم


عبیدالله بن عمر، فرزند خلیفه دوّم، پس از کشته شدن پدرش توسط ابولؤلؤ، برای قصاص خون پدرش، سه مسلمان بی گناه را کشت:

1- هُرمُزان (توضیح بیشتر: پست شماره 30 همین وبلاگ)

2- جفینة

3- دختر کوچک ابولؤلؤ



ادامه مطلب + تصاویر کتب


ادامه نوشته

چرا فرزند عمر یک مسلمان را کشت ولی عثمان او را قصاص نکرد؟ + تصویر کتاب

بسم الله الرّحمن الرّحیم


هرمزان در زمان ساسانیان، یکی از فرماندهان ایرانی بود. او پس از اسلام آوردن، مشاور عمر در امور ایران شد. پس از قتل عمر توسط ابولؤلؤ، عبیدالله فرزند خلیفه دوّم، هرمزان را متهم به دست داشتن در قتل پدرش کرد. او از پشت به هرمزان حمله کرده و او را کشت.
عثمان که در آن زمان خلیفه مسلمانان بود، او را بخشید. امّا امام علی (ع) خواستار قصاص وی شد. زیرا او یک مسلمان را بدون دلیل به قتل رساند.


چرا عبیدالله بن عمر یک مسلمان را کشت ولی عثمان او را قصاص نکرد؟



برای مشاهده روایات + تصاویر کتاب، کلیک کنید

ادامه نوشته

در  کتب اهل سنت، آرزوهای ابوبکر اینگونه بیان شده است... + تصویر کتاب

بسم الله الرّحمن الرّحیم


*** غرض از ارائه این مطلب، توهین به به خلیفه اوّل اهل سنت نیست. بلکه ذکر حقایقی است که در کتب اهل سنت موجود است و البته کسی به این روایات اشکالی وارد نمی کند.
درباره صحّت یا عدم صحّت این مطلب، ما چیزی نمی دانیم. و الله أعلم...



آرزوهای ابوبکر در کتب اهل سنّت:


روایت اوّل:

« رأى أبوبكر طيراً واقعاً على شجرة، فقال: طوبى لك يا طير! واللّه‏ لوددتُ أنّي كنتُ مثلك، تقع على الشجرة و تأكل من الثمر، ثمّ تطير و ليس عليك حساب و لا عذاب. واللّه‏ لوددتُ أنّي كنت شجرة إلى جانب الطريق، مرّ علَيَّ بعيرٌ، فأخذني، فأدخلني فاه، فلاكني، ثمّ ازدَرَدَني، ثمّ أخرجني بَعراً و لم‏أكن بشراً. »

ترجمه: « روزى ابوبكر پرنده‏ اى را بر روى درختى ديد و گفت: خوشا به حالت اى پرنده! به خدا قسم! من نيز دوست داشتم مثل تو پرنده بودم، زيرا آزادانه پرواز مى‏ كنى و بر روى درختان مى‏ نشينى و از ميوه‏ هاى آن‏ها مى‏ خورى و در روز قيامت نيز هيچ حساب و كتاب و عذابى ندارى. دوست داشتم درختى بودم در كنار راه، شتران و چهارپايان از كنار من مى‏ گذشتند و مرا مى‏ خوردند. سپس به عنوان پشگل و غائط از مخرج آنان خارج مى‏ شدم. »


اسناد حدیث:

1- المصنف ، ج۷ ، ص۹۱
2- الریاض النظره ، ج1 ، ص134
3- تاریخ الخلفاء سیوطی ص 142 اواخر شرح حال عمر
4- منهاج السنه ، ابن تیمیه ، ج3 ، ص120
5- کنز العمال ، ج12 ، ص528


برای مشاهده روایت دوّم + تصاویر کتب کلیک کنید


ادامه نوشته

در  کتب اهل سنت، آرزوهای عمر اینگونه بیان شده است... + تصویر کتاب

بسم الله الرّحمن الرّحیم


*** غرض از ارائه این مطلب، توهین به به خلیفه دوّم اهل سنت نیست. بلکه ذکر حقایقی است که در کتب اهل سنت موجود است و البته کسی به این روایات اشکالی وارد نمی کند.
درباره صحّت یا عدم صحّت این مطلب، ما چیزی نمی دانیم. و الله أعلم...



آرزوهای عمر در کتب اهل سنّت:


روایت اوّل:

« فقال عمر: يا ليتني كنت كبش أهلي سمَّنوني ما بدا لهم حتّى إذا كنتُ أسمن ما أكون زارهم بعض من يحبّون، (فذبحوني لهم،) فجعلوا بعضي شِواءً و بعضي قَديداً، ثمّ أكلوني قأخرجونی عذرة و لم‏ أكن بشراً ».

ترجمه: « عمر گفت: اى كاش گوسفند خانواده ام بودم. تا می توانستند، مرا چاق می کردند. آنگاه مهمان عزيزى به زيارت خانواده‏ ام مى‏ آمد و آنان مرا براى مهمانشان مى‏ كشتند و با گوشت من كباب و آبگوشت درست مى‏ كردند و مى‏ خوردند و سپس مرا بصورت مدفوع از مخرجشان خارج می کردند. و من کسی نبودم. »


اسناد حدیث:

1- کنزالعمّال، ج12، ص619
2- تاریخ مدینه دمشق، ج30، 3ص331 و ج50، ص172
3-  جامع الاحادیث ، سیوطی ، ج13 ، ص312
4- منهاج السنه ، ابن تیمیه ، ج3 ، ص131

5- حلیةالاولیاء ، ابونعیم ، ج1 ، ص52



برای مشاهده روایت دوّم + تصاویر کتب کلیک کنید


ادامه نوشته

تحقیقی جامع در رابطه با گریه و عزاداری در منابع اهل سنت (بخش اوّل)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 
گریه و عزاداری برای از دست دادن نزدیکان و کسانی که دوستشان داریم و افرادی که قابل احترام برای همه هستند، امرى برخاسته از احساس است. و هر مصيبت زده ايى را به سمت خود مى‏كشاند.
با اینحال، وهابیون و بعضی از فرق سنّی مذهب معتقدند که این اعمال، چیزی جز بدعت نیست. آنها می گویند باید در برابر این مصائب صبر پیشه کرد.
 

برای نمونه:

1- عبدالعزیز نعمانی، از بزرگان معاصر اهل سنت می گوید:

« از دیدگاه فقه اهل سنت و جماعت، مراسم عزاداری بصورت مرسوم ناجایز است. زیرا قرآن در آیات متعددی مسلمانان را در برابر مصائب و ابتلائات گوناگون زندگی، دعوت به صبر و شکیبایی داده و صابران را بشارت به بهشت می دهد...

رسول خدا صلّی الله علیه و آله از عادات و رسوم جاهلی، امّت اسلامی را بر حذر داشته و توصیه فرموه تا از زدن به سر و صورت، پاره کردن لباس، تراشیدن موی سر و جیغ زدن امنتاع ورزدند. و با آرامش و فروتنی، اظهار غم و غصه نمایند... » (1)


ادامه مطلب

ادامه نوشته

تحقیقی جامع در رابطه با گریه و عزاداری در منابع اهل سنت (بخش دوّم)

4- گریه خاندان پیامبر صلّی الله علیه و آله برای امام حسین علیه السّلام در منابع اهل سنت:

4-1:  گريه امير المؤمنين علیه السّلام سال‌‌ها قبل از واقعه كربلاء:

 نُجَيّ حضرمي مي‌گويد:

« انه سار مع علي رضي الله عنه وكان صاحب مطهرته فلما حاذى نينوى وهو منطلق إلى صفين فنادى على اصبر أباعبد الله اصبر أبا عبد الله بشط الفرات قلت وما ذاك قال دخلت على النبي صلى الله عليه وسلم ذات يوم وإذا عيناه تذرفان قلت يا نبي الله أغضبك أحد ما شأن عينيك تفيضان قال بل قام من عندي جبريل عليه السلام قيل فحدثني ان الحسين يقتل بشط الفرات قال فقال هل لك ان أشمك من تربته قلت نعم قال فمد يده فقبض قبضه من تراب فأعطانيها فلم أملك عيني ان فاضتا. » (41)

« هنگام رفتن به صفّين در ركاب علي عليه السلام، ناگهان در نقطه‏اي به نام «نينوا» با صداي بلند فرمود: اي أبا عبد اللّه در كنار فرات صبور باش، و اين جمله را دو بار تكرار فرمود، پرسيدم: اين سخن از كجا است؟
فرمود: روزي بر پيامبر خدا وارد شدم، ديدم چشمان مباركش اشك آلود است. عرض كردم: اي رسول خدا! آيا كسي شما را ناراحت كرده است كه گريه مي‌‏كنيد؟
فرمود: لحظاتي جبرئيل نزد من آمده بود، و از كشته شدن حسين در كنار شطّ فرات به من خبر داد، و گفت: آيا ميل داري مقداري از تربتش را ببوئي و ببيني؟ گفتم: بلي. دستش را دراز كرد، و مشتي از خاك سرزميني كه حسين در آن به شهادت مي‌‏رسد را به من داد، نتوانستم تحمّل كنم و جلوي اشكم را بگيرم. »


ادامه مطلب

ادامه نوشته

ذکر چند فتوای شاذ و مخالف قرآن و سنّت از ابوحنیفه  + تصویر کتاب

بسم الله الرّحمن الرّحیم


ابوحنیفه از علمای بزرگ اهل سنت و یکی از 4 امام فقهی اهل سنت است. او در ارائه فتاوای شاذ و مخالف با قرآن و سنت مشهور است. ابن ابی شیبه استاد بخاری در کتاب المصنّف، ج8، ص363 تا 433 بیش از 120 مورد از فتاوای شاذ او را می آورد.


در اینجا تنها به ذکرچند مورد از این فتاوا اشاره می کنیم: (با تصاویر کتب)


1- پرستش قاطر بعنوان وسیله برای تقرب به خدا جایز است!!!


در کتاب المجروحین ابن حبّان، ج2، ص413، شرح حال نعمان ثابت (ابوحنیفه)، آمده است:

سمعنا أباحنيفة يقول: « لو أنّ رجلاً عَبَدَ هذا البغل تقرباً بذلك إلى اللّه‏ لم‏أر بذلك بأساً ». 

ترجمه: از ابوحنیفه شنیدیم که می گفت: « اگر شخصی این قاطر را بپرستد برای اینکه بوسیه آن به خدا تقرّب جوید، در آن اشکالی نمی بینم. »


ادامه مطلب + تصاویر کتاب

ادامه نوشته