بسم الله الرّحمن الرّحیم
عبیدالله بن عمر، فرزند خلیفه دوّم، پس از کشته شدن پدرش توسط ابولؤلؤ، برای قصاص خون پدرش، سه مسلمان بی گناه را کشت:
1- هُرمُزان (توضیح بیشتر: پست شماره 30 همین وبلاگ)
2- جفینة
3- دختر کوچک ابولؤلؤ
آرزوهای عمر در کتب اهل سنّت:
روایت اوّل:
« فقال عمر: يا ليتني كنت كبش أهلي سمَّنوني ما بدا لهم حتّى إذا كنتُ أسمن ما أكون زارهم بعض من يحبّون، (فذبحوني لهم،) فجعلوا بعضي شِواءً و بعضي قَديداً، ثمّ أكلوني قأخرجونی عذرة و لم أكن بشراً ».اسناد حدیث:
1- کنزالعمّال، ج12، ص6195- حلیةالاولیاء ، ابونعیم ، ج1 ، ص52
1- نظر رسول الله (ص) درباره ابوسفیان:
در کتاب تاریخ الأمم و الملوک طبری، ج5، ص662، حوادث سال 284 ه ق آمده است:
« روزى پيامبر اكرم صلَّى اللّه عليه و سلَّم ابوسفيان را مشاهده كرد كه سوار بر مركب شده بود و فرزندش معاويه پيشاپيش مركب و فرزند ديگرش يزيد بن ابىسفيان پشت سر مركب ابوسفيان راه مى رفتند. پيامبر اكرم صلَّى اللّه عليه و سلَّم درباره اين سه نفر فرمودند: «لعن اللّه القائد و السائق و الراكب».
بسم الله الرّحمن الرّحیم
صفدی در کتاب الوافی بالوفیات، ج6، ص15 از قول عالم اهل سنّت ابراهیم بن سیّار معروف به نظّام معتزلی می گوید:
«نص النّبيّ صلَّى اللّه عليه و سلَّم على أنّ الإمامَ عليٌّ و عيّنه، و
عرفت الصحابة ذلك و لكن كتمه عمر لأجل أبي بكر»
ترجمه: « پیامبر (ص) بیان فرمودند که علی (ع) امام است. و او را بر
امامت تعیین فرمودند. و صحابه نیز این را می دانستد. ولی عمر بخاطر
حمایت از ابوبکر آن را کتمان کرد. »
بسم الله الرّحمن الرّحیم
در کتاب العقدالفرید ابن عبد ربه، ج1، ص44، کتاب اللؤلؤ فی السلطان آمده است که:
« قال: ذلك لو أخذتها من حلال وأديتها طائعاً. أجئت من أقصى حجر
البحرين يجبي الناس لك لا لله ولا للمسلمين. ما رجعت بك أميمة إلا
لرعية الحمر. وأميمة أم أبي هريرة. »
ترجمه: عمر گفت : اين مال در صورتي براي تو بود که آن را از راه
حلال به دست آورده بودي و کار خود را به صورت اختياري ( و نه از
طرف من ) انجام مي‌دادي ؛ آيا تو از دور‌ترين نقاط بحرين ( دوس ) به
اينجا آمده‌اي (مسلمان شده‌اي و ولايت به دست گرفته اي ) تا مردم
براي تو پول جمع کنند ؟ نه خدا راضي است و نه خلق خدا. مادرت
اميمه تو را نزایید مگر براي چراندن خرها !!!
اهل سنّت القاب صدّیق و فاروق را به ترتیب به خلفای اوّل و ثانی نسبت می دهند.
ولی در منابع خودشان این القاب منسوب به امیرالمؤمنین علیه السّلام شده است.
اینک روایاتی را بررسی می کنیم:
اهل سنت معتقدند بعد از قرآن کتابی به درستی صحیحین نیست.
شما بخاری و مسلم را فردی مطمئن میدانید. وتمام روایات آن دو کتاب را قبول دارید.
ولی در صحیح بخاری و مسلم گفته شده که عمر این حرف را به پیامبر (ص) زد.
و اگر عمر این حرف را نزده باشد، پس صحیحین شما زیر سؤال میرود.
زیرا سند اشتباه است. و میتواند اسناد و احادیث دیگری هم در این دو کتاب اشتباه باشد.
این متن روایت هست از صحیح بخاری: